جدول جو
جدول جو

معنی هشت ویش - جستجوی لغت در جدول جو

هشت ویش
(هََ)
نام روز پنجم از خمسۀ مسترقۀ قدیم که روز آخر سال فارسیان باشد. (برهان). هشتوگیش
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هشتویش
تصویر هشتویش
وهشتواش، روز پنجم از پنجۀ دزدیده، خمسۀ مسترقه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پشت ریش
تصویر پشت ریش
آنکه پشتش زخم دار است، پشت زخم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هشت گوش
تصویر هشت گوش
کثیرالاضلای که دارای هشت ضلع باشد، مثمن، دارای هشت زاویه مثلاً ساختمان هشت گوش
فرهنگ فارسی عمید
(پُ)
مجروح به ظهر (در ستور). دبر. (تاج المصادر بیهقی) :
بر آن صفت که خر پشت ریش را برریش
تفو زنند بتو باد صد هزار تفو.
سوزنی.
مگر کین فرومایۀ زشت کیش
بکارش نیاید خر پشت ریش.
(بوستان).
ادبار، پشت ریش کردن ستور را پالان. موقع، پشت ریش شده. جمل ٌ مسدّم، شتر پشت ریش که پالان ننهند بر وی تا به شود. تمسیح، مسح، پشت ریش کردن. مدابره، پشت ریش گردیدن ستور کسی. مسخ، پشت ریش کردن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(زِ)
بدآیین. بددین. پیرو شیطان. کیش اهریمنی:
وگر تیره جانی بود زشت کیش
همان روز چون خواند ایزدش پیش
سیه روی خیزد زشرم گناه
سوی چینود پل نباشدش راه.
اسدی (گرشاسبنامه چ یغمائی ص 137).
سپهدار گفت ای بد زشت کیش
خوی بد چنین آورد کار پیش.
اسدی (گرشاسب نامه ایضاً ص 45).
مگر کآن فرومایۀ زشت کیش
بکارش نیاید خرپشت ریش.
سعدی (بوستان).
غازیان غیب چون از حلم خویش
حمله ناوردند بر تو زشت کیش.
مولوی (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
رجوع به زشت و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
(هَِ)
مرکّب از: هشت، مرخم هشتن + گیر، ریشه فعل گرفتن، در اصطلاح بنایان این است که ردیفی را برجسته و ردیفی را فرورفته چینند تا دیواری دیگر چون بدان متصل گردد، نیک پیوندد. (یادداشت به خط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
نام روز پنجم از خمسۀ مسترقۀ قدیم که روز آخر سال فارسیان است. (آنندراج) (اشتینگاس). رجوع به هشت ویش شود
لغت نامه دهخدا
(هََ یَ / یِ)
یک هشتم. یکی از هشت بخش هر چیزی. ثمن. (یادداشت مؤلف) ، (اصطلاح فقه) ارثی که زن صاحب اولاد از ترکۀ شوی برد. (از یادداشتهای مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پشت ریش
تصویر پشت ریش
آنکه پشتش مجروح است پشت زخم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هشت ومشت
تصویر هشت ومشت
جنگ بامشت ولگدوسیلی
فرهنگ لغت هوشیار
دارای هشت زاویه مثمن، کثیرالاضلاعی که دارای هشت ضلع وزاویه باشد، مثمن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هشت یک
تصویر هشت یک
یک جزوازهشت جزو یک هشتم (8، 1) ثمن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هشت یک
تصویر هشت یک
زکات
فرهنگ واژه فارسی سره