مجروح به ظهر (در ستور). دبر. (تاج المصادر بیهقی) : بر آن صفت که خر پشت ریش را برریش تفو زنند بتو باد صد هزار تفو. سوزنی. مگر کین فرومایۀ زشت کیش بکارش نیاید خر پشت ریش. (بوستان). ادبار، پشت ریش کردن ستور را پالان. موقع، پشت ریش شده. جمل ٌ مسدّم، شتر پشت ریش که پالان ننهند بر وی تا به شود. تمسیح، مسح، پشت ریش کردن. مدابره، پشت ریش گردیدن ستور کسی. مسخ، پشت ریش کردن. (منتهی الارب)
مجروح به ظهر (در ستور). دَبر. (تاج المصادر بیهقی) : بر آن صفت که خر پشت ریش را برریش تفو زنند بتو باد صد هزار تفو. سوزنی. مگر کین فرومایۀ زشت کیش بکارش نیاید خر پشت ریش. (بوستان). ادبار، پشت ریش کردن ستور را پالان. مُوَقَع، پشت ریش شده. جَمَل ٌ مُسَدَّم، شتر پشت ریش که پالان ننهند بر وی تا به شود. تمسیح، مسح، پشت ریش کردن. مدابره، پشت ریش گردیدن ستور کسی. مسخ، پشت ریش کردن. (منتهی الارب)
بدآیین. بددین. پیرو شیطان. کیش اهریمنی: وگر تیره جانی بود زشت کیش همان روز چون خواند ایزدش پیش سیه روی خیزد زشرم گناه سوی چینود پل نباشدش راه. اسدی (گرشاسبنامه چ یغمائی ص 137). سپهدار گفت ای بد زشت کیش خوی بد چنین آورد کار پیش. اسدی (گرشاسب نامه ایضاً ص 45). مگر کآن فرومایۀ زشت کیش بکارش نیاید خرپشت ریش. سعدی (بوستان). غازیان غیب چون از حلم خویش حمله ناوردند بر تو زشت کیش. مولوی (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زشت و دیگر ترکیبهای آن شود
بدآیین. بددین. پیرو شیطان. کیش اهریمنی: وگر تیره جانی بود زشت کیش همان روز چون خواند ایزدش پیش سیه روی خیزد زشرم گناه سوی چینود پل نباشَدْش ْ راه. اسدی (گرشاسبنامه چ یغمائی ص 137). سپهدار گفت ای بد زشت کیش خوی بد چنین آورد کار پیش. اسدی (گرشاسب نامه ایضاً ص 45). مگر کآن فرومایۀ زشت کیش بکارش نیاید خرپشت ریش. سعدی (بوستان). غازیان غیب چون از حلم خویش حمله ناوردند بر تو زشت کیش. مولوی (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زشت و دیگر ترکیبهای آن شود
مرکّب از: هشت، مرخم هشتن + گیر، ریشه فعل گرفتن، در اصطلاح بنایان این است که ردیفی را برجسته و ردیفی را فرورفته چینند تا دیواری دیگر چون بدان متصل گردد، نیک پیوندد. (یادداشت به خط مؤلف)
مُرَکَّب اَز: هشت، مرخم هشتن + گیر، ریشه فعل گرفتن، در اصطلاح بنایان این است که ردیفی را برجسته و ردیفی را فرورفته چینند تا دیواری دیگر چون بدان متصل گردد، نیک پیوندد. (یادداشت به خط مؤلف)